- خوش سیرتی(خوَشْ / خُشْ رَ)
خوش طینتی. خوش فطرتی. خوب سیرتی. خوش باطنی
معنی خوش سیرتی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(خوَشْ / خُشْ غَ / غِ رَ)
لغت نامه دهخدا
در تداول لوطیان گاهی علامت اعجاب و گاهی دشنامی است بجای بی غیرت. (یادداشت مؤلف)
(طِ خوا / خا)
لغت نامه دهخدا
خوش آواز. نیکوسراینده. خوش نغمه:
نگه داشت در طاق بستانسرای
یکی نامور بلبل خوش سرای.
سعدی
نگه داشت در طاق بستانسرای
یکی نامور بلبل خوش سرای.
سعدی
(رَ)
لغت نامه دهخدا
پاک نهاد. (یادداشت بخط مؤلف) :
شه خوب صورت شه خوب سیرت
شه خوب منظر شه خوب مخبر.
فرخی.
دو کس چه کنند از پی خاص و عام
یکی خوب سیرت یکی زشت نام.
سعدی (بوستان)
شه خوب صورت شه خوب سیرت
شه خوب منظر شه خوب مخبر.
فرخی.
دو کس چه کنند از پی خاص و عام
یکی خوب سیرت یکی زشت نام.
سعدی (بوستان)
غیرتی، باغیرت، غیرتمند، غیور متعصب، مرد، ناموس پرست، ناموس پرور
متضاد: بی غیرت
متضاد: بی غیرت
پاک طینتی، خوش طینتی، خوش ذاتی، خوش قلبی، خیراندیشی، نیک نهادی، نیکونهادی
متضاد: بدذاتی، بدنهادی
متضاد: بدذاتی، بدنهادی